خطا های بالینی در روان درمانی رفتاری – شناختی ؛ خطای نوع چهارم تاکید بیش از حد بر اتحاد درمانی
تأکید فز اینده بر درمان های تجربی حمایت شده ، به خطر تحت الشعاع قرار گرفتن اتحاد درمانی به وسیله ی تکنیک های مورد استفاده در CBT منجر می شود ( ادیز و همکاران ، 1999 ، لیهی ، 2008 ) . اما به هر حال ، بر مبنای اصول CBT ، درمان تلاشی دو جانبه بین درمان گر و بیمار است ( به یاد داشته باشید که همیشه بیماری با انواع خطر ها وجود دارد ) .
CBT روی کردی تعاملی است به این ترتیب که اتحاد بین بیمار و درمان گر در رسیدن بیمار به راه حل ها کمک می کند . در واقع ، پژوهش ها نشان می دهند که اتحاد درمانیِ نیرو مند با پیامد های مثبتی در CBT مرتبط است ( هاگ و همکاران ، 2016 ) . در هر صورت ، تلاش متعادل برای توسعه و حفظ اتحاد درمانیِ نیرو مند با اجرای مداخله های اختصاصی در CBT ممکن است اندکی دشوار باشد ، به ویژه این که گاهی اوقات برای اعمال یک CBT خوب ، باید بیمار با باور ها یا موقعیت هایی مواجهه شود که پریشانی هیجانی قابل توجهی را در او پدید خواهند آورد . وقتی که بر اتحاد تاکید بیش از حد شود ، برخی درمان گران CBT ممکن است بخواهند که به افراد کمک کنند تا صرفاً احساس بهتری داشته باشند نه به احساس بهتر برسند ( الیس ، 2003 ) .
هر چند که برخی درمان گران ، سعی دارند که گرم ، مراقبت کننده و حمایت گر باشند ، اما بیم این خطر می رود که در این صورت موانعی در راستای حل مساله و یاد گیری شیوه های مؤثر برای تحمل هیجان های دشوار برای بیمار به وجود آید . در زیر خلاصه ای از مکالمه ی بین درمان گر CBT و بیمار مبتلا به افسردگی ذکر می شود . این مکالمه ی فرضی ، فر آیند اطمینان جویی افراطی درباره ی اتحاد نیرو مند را نشان می دهد .
بیمار : من باز هم تکالیف خانگی ام را تمام نکرده ام . حتماً الان با دید نفرت به من نگاه می کنید .
درمان گر : چرا چنین فکر می کنید ؟ من واقعا از کار با شما لذت می برم .
بیمار : واقعاً ( بیمار بلا فاصله احساس بهتری نسبت به خودش پیدا می کند ) ؟ فکر می کنم شما تنها کسی هستید که از بودن با من لذت می برید ( بیمار با خودش فکر می کند که این وظیفه ی او است که حال مرا بهتر سازد ) .
درمان گر : فکر نمی کنم که این درست باشد . مطمئن هستم که افراد دیگری هم هستند که از بودن با شما لذت ببرند .
تکیه ی افراطی بر اتحاد در این مورد ، باعث می شود که درمان گر CBT سرمایه گذاری بیش تری در اطمینان دهی به این موقعیت کند ، به طوری که این وا کنش ممکن است توانایی بیمار را برای حل مساله و یاد گیری رفتار های سازگارانه زایل کند . این اطمینان دهی مجدد ارتباط مثبتی با علائم افسردگی دارد ( استار و داویلا ، 2008 ) و پیش بینی کننده ی پیامد های درمانی ضعیفی برای علائم اضطراب است ( ابرامویز ، فرانکلین و کاهیل ، 2003 ) . در زیر روی کرد بالقوه بهتری را برای همین مورد بالینی نشان داده ایم که در آن درمان گر به جای تمرکز بر اطمینان دهی های غیر ضروری به بیمار بر برنامه ی درمانی خود متمرکز می شود .
بیمار : من باز هم تکالیف خانگی ام را تمام نکرده ام . حتما با دید نفرت به من نگاه می کنید .
درمان گر : به نظر می رسد که تمام نکردن تکالیف ، شما را نا امید کرده است . به نظر شما تکالیف این هفته را چه گونه بر نامه ریزی کنیم که شما هم انعطاف پذیر تر باشید ؟
در این جا هرچند که بیمار باز هم با توجه به احساسات خود صحبت می کند اما درمان گر هم چنان با یک برنامه ی حل مساله پیش می رود و سعی می کند که مسئولیت بیمار را نشان دهد . هرچند که اتحاد درمانی ، مؤلفه ی مهمی در CBT است اما ممکن است مکانیسم اولیه برای تغییر نباشد . ( ادیز و همکاران ، 1999 ) . در واقع ، دی رابیز و فیلی ( 1990 ) دریافتند به جای این که میزان اتحاد ، پیش بینی کننده ی تغییر مثبت درمان در CBT برای افسردگی باشد ، این تغییر مثبت است که با خود اتحاد درمانی را می آورد . صرف زمان بر بنا نهادن و حفظ اتحاد درمانی در CBT باید با توجه به زمانی که صرف اعمال مداخله های اختصاصی می شود ، توازن یابد . مجهز بودن به اتحادِ خوب ، ابزاری است برای رسیدن به هدف نه این که خودش هدف باشد . ما درمان گرانِ CBT را تشویق می کنیم که با خلاقیت و انعطاف پذیری اتحاد درمانی را تقویت بخشند ، چرا که اتحاد به نوبه ی خود منجر به پیامد های درمانی مثبت می شود . جای تعجبی ندارد که بیماران اغلب در تلاش هستند که از مسائل سخت ، اجتناب کنند . هرچند ، یک درمان گر CBT ماهر ، به این اجتناب دامن نمی زند . غفلت از ارائه ی مداخله های خاصی که بیمار را در امر درمان خویش مسئول نشان می دهد ، به دلیل دست یابی به اتحاد ، باعث می شود که بیماران در جلسه ی درمانی ، احساس بهتری داشته اما در خارج از جلسه نتوانند به اهداف درمانی خویش نائل آیند . تغییر با خطر همراه است ، و این وظیفه ی درمان گر است که به بیماران در طی این فر آیند – نه اجتناب از آن – کمک کنند .
منبع :