عوامل مؤثر بر روان درمانی مبتنی بر مواجهه در اختلال فوبی خاص : مرور نظام دار ؛ بخش اول
چکیده
با وجود این که روان درمانی مبتنی بر مواجهه از نخستین روان درمانی هایی است که برای اختلال فوبی خاص تدوین شد ، متاسفانه شواهد کافی در زمینه ی عوامل موفقیتِ این نوع روان درمانی و نحوه ی اثر بخشی آن در دست نیست . این مقاله مرور مختصری است از وضعیت فعلی پژوهش های موجود در این زمینه .
ما 111 مطالعه با معیار های مورد نظر خود را یافتیم : شرکت کنندگان علائم اختلال فوبی خاص و سابقه ی در یافت روان درمانی مبتنی بر مواجهه داشته باشند و خود مطالعه هم به عوامل موثر در روان درمانی موفقیت آمیز دست یافته باشد . بهترین شواهد برای اثرات مثبت ، با رگه ی کم اضطراب ، انگیزه ی بالا و خود کار آمدی قبل از روان درمانی مبتنی بر مواجهه ، سطوح بالای کورتیزول و تغییر در ضربان قلب ، وجود انزجار افزون بر اضطراب ، اجتناب از تن آرامی ، تمرکز بر تغییر های شناختی ، تنوع بافت ، خواب و دارو های تقویتی حافظه مرتبط بود . شاید بتوان این عوامل را به عنوان جنبه های مختلف تعدیل کننده ی یاد گیری مفهوم سازی کرد . همان طور که در مدل های فعلی روان درمانی مبتنی بر مواجهه که بر مکانیسم های یاد گیری باز داری متمرکز هستند ، شاهد هستیم . با توجه به یافته های این مرور، پیشنهاد های چندی را برای بهبودی روان درمانی مبتنی بر مواجهه و عواملی که باید در پژوهش های آتی مورد نظر قرار بگیرند ، ارائه خواهیم داد .
مقدمه
اختلال فوبی خاص از شایع ترین اختلال های روان پزشکی هستند که اثرات نا گواری بر زندگی روز مره ی افراد مبتلا بر جای می گذارند . گوستاوسون ( 2011 ) هزینه ی کلی اختلال های اضطرابی را بیش از 70 میلیارد یورو تخمین می زند . اختلال های اضطرابی بزرگ ترین گروه اختلال های روان پزشکی با شیوع 14 در صدی در دواز ده ماه هستند و اختلال فوبی خاص شایع ترین زیرگروه از این اختلال ها می باشد . افزون بر این ، اختلال فوبی خاص خطر ابتلا به سایر اختلال های روان پزشکی را نیز افزایش می دهد : بیماران مبتلا به اختلال فوبی خاص دو برابر بیش تر از سایر افراد مبتلا به اختلال های اضطرابی ، اختلال های افسردگی و اختلال های روان تنی می شوند ( ترامف و همکاران ، 2010 ) . اضطراب زیر آستانه ی بالینی نیز در این افراد شیوع بالایی دارد : کور تیز ، مگی ، ایتون ، ویچن و کسلر ( 1998 ) نشان دادند که 5 . 49 در صد از یک نمونه ی بزرگ مردم آمریکا « در طول زندگی خود از یک ترس غیر منطقی نیرو مند در رنج هستند » ، این ترس تحت تاثیر محرک های خاصی ایجاد می شود .
مدل های فعلی اختلال فوبی خاص از طریق فر آیندهای شرطی سازی و یاد گیری مثل شرطی سازی کلاسیک و عاملی و الگو برداری توسعه یافته اند . این مساله به خوبی توسط راچ من ( 1977 ) مورد بررسی قرار گرفته است و یافته های وی تا به امروز معتبر هستند ( دایتز و همکاران ، 2015 ؛ هام ، 2009 ؛ لیزک و همکاران ، 2005 ؛ مین کا و زین برگ ، 2006 ؛ شوون دیک و همکاران ، 2011 ) . نخست یک خاطره ی ترس شکل می گیرد ( فو آ و کو زاک ، 1986 ) . در این ساختار ترس ، محرک های ترس ناک ( اما بی خطر ) با مفاهیم خطر مرتبط شده است و با وا کنش هایی نظیر وحشت ، گریز و وا کنش های روان شناختی مثل فعالیت سیستم عصبی خود کار متناظر می شود . روان درمانی های مبتنی بر خاموشی مثل روان درمانی مبتنی بر مواجهه با هدف کاهش اثر ساختار ترس یا جای گزین شدن ( فو آ و کو زاک ، 1986 ) ، رقابت ( فوآ و مک نلی، 1996 ) یا باز داری آن ( کرسکی و همکاران ، 2014 ) توسعه یافته اند .
روان درمانی مبتنی بر مواجهه از آخرین انواع روان درمانی است که در اوایل دهه ی پنجاه قرن گذشته و از روان درمانی مبتنی بر حساسیت زدایی منظم جوزف ولپی ( 1954 ) نشات گرفته است . این روش روان درمانی نه تنها به انتخاب اول در روان درمانی اختلال فوبی خاص تبدیل شد بلکه در بسیاری از اختلال های اضطرابی نیز به کار گرفته می شود ( بند لو و همکاران ، 2014 ) و با اندکی تنظیم آن را در اختلال هایی مثل اختلال طیف وسواس ( اوست و همکاران ، 2015 ) هم به کار می گیرند . بند لو و همکاران ( 2015 ) با بررسی روان درمانی مبتنی بر مواجهه های موفق در بیماران مبتلا به اختلال های اضطرابی مختلف ، متوجه اندازه ی اثر قابل توجه 3 . 1 = ِD شدند . تغییر های مدرنی در روان درمانی مبتنی بر مواجهه ایجاد شده است ؛ مثل واقعیت مجازی که اندازه ی اثر قابل مقایسه ای را در فرا تحلیل ها و بررسی های نظام دار به خود اختصاص داده است ( بوتلا و همکاران ، 2017 ؛ اوپریش و همکاران ، 2012 ) .
نقاط منفی
با وجود توصیه هایی که برای روان درمانی خط اول بودن برای روان درمانی مبتنی بر مواجهه شده است ( بند لو و همکاران ، 2014 ) اما این روشِ بسیار مؤثر هم خالی از اشکال نیست : در یک مرور منظم در زمینه ی اختلال های اضطرابی دوره ی کودکی و نو جوانی ( از جمله اختلال فوبی خاص ) ، جیمز و همکاران ( 2015 ) روان درمانی مبتنی بر مواجهه را مداخله ی اصلی روان درمانی رفتاری – شناختی ( CBT ) عنوان کردند . اما آن ها نتوانستند که برتری آن را نسبت به روان درمانی هایی چون دارو درمانی یا سایر انواع روان درمانی نشان دهند . افزون بر این حدود یک پنجم بیماران مبتلا به اختلال های اضطرابی زود تر از موعد ، روان درمانی را رها می کنند ( جیمز و همکاران ، 2015 ) . هم چنین یک سوم از این افراد هم که روان درمانی را به اتمام می رسانند ، در زمره ی کسانی طبقه بندی می شوند که صرف نظر از نوع روان درمانی ، جوابی از آن نگرفته اند ( کراسک و مست کو وسکی ، 2006 ؛ فر ناندز و همکاران ، 2015 ) . ما از این بررسی دو هدف را دنبال می کنیم : نخست این که عوامل تاثیرگذار در برنامه ریزی و اجرای روان درمانی مبتنی بر مواجهه بر روی بیماران مبتلا به اختلال فوبی خاص و نیز عوامل کم اهمیت را مشخص کنیم . دوم این که عواملی را که نیاز مند بررسی دقیق تر هستند ، شناسایی کنیم .
منبع :
https://www.sciencedirect.com/science/article/abs/pii/S014976341930404X?via%3Dihub
فرم در خواست ترجمه ء متون تخصصی روان شناسی و مشاوره
بر چسب :CBT, ERP, phobi, Work Shop, آزاد تپه رشی, اختلال, استرس, اضطراب, افسردگی, بیمار, تبریز, ترس, دکتر مجید محمود علیلو, دوره های آموزشی, رفتاری - شناختی, روان پزشکی, روان درمانی, روان شناسی, سولماز دینی, کارگاه, کودک, گروه آموزشی نوید, مشاوره, مواجهه, نو جوان