نگاه تلفیقی و نگاه تقسیمی ؛ ارتباط متعادل و امن
وقتی که به عنوان پژوهش گر و روان درمان گر جوانی مشغول به کار بودم ، متوجه شدم که برخی از همکاران من به صورت ” تلفیق کننده “عمل می کنند و عده ی دیگری ” تقسیم کننده ” هستند .
دسته ی اول ، در بررسی داده های پژوهش به دنبال مشابهت ها بودند . این همکاران من روان درمانی را طیفی از سبک های مختلف نمی دیدند بلکه آن ها را سبک هایی با هسته ی مشترک در نظر می گرفتند . تلفیقی ها به دنبال واقعیت های جهانی ، پیوند های مفقود شده و شیوه هایی برای ترکیب کردن مقوله های مختلف بودند . آن ها این رویه را در مقابل انسان ها نیز به کار می بردند . تلفیقی ها بر این باور هستند که ما بیش تر از آن که با هم متفاوت باشیم شبیه هم هستیم ، در واقع شخصیت های ما تا حدودی با هم دیگر تفاوت دارند نه این که دارای تفاوت بنیادین باشند .
اما تقسیم کنندگان ، این افراد بر روی تمایز ها تمرکز دارند . از نظر این ها روان درمان گران مختلف به اندازه ی نمک و فلفل با یک دیگر تفاوت دارند . آن ها معتقد هستند که هر چه بیش تر بتوانیم طبقه بندی کنیم ، به درک بهتری از دنیا و یک دیگر خواهیم رسید . پیش رفت های علمی زمانی حاصل می شود که ما تمایزاتی را که قبلا از آن ها غافل بودیم ، ببینیم . طبقه بندی بیماری های انسان در حال گسترش است . زیست شناسان انواع جدیدی را نام گذاری می کنند و در مورد انسان ها هم ، شخصیت های ما در انواع مختلفی طبقه بندی می شود : خود شیفته ، جامعه ستیز ، روان رنجور و معمولی . این افراد بسیار رک و صریح از این موضوعات حرف می زنند .
من اگر بخواهم که از منظر تقسیمی نگاه کنم ، انسان ها را به دو نوع تقسیم می کنم : تلفیق کننده ها و تقسیم کننده ها . دسته ی اول به نظر من ، انسان ها را ترکیبی از هر دو می بینند . این مساله را در روان شناسی رشد شاهد هستیم . در بدو تولد حتی قادر نیستیم با مادر مان راجع به خودمان صحبت کنیم ؛ نهایت تلفیقی بودن . اما کم کم حواسی در ما پدید می آید ، وقتی که کودکان از تفکر سیاه و سفید و عقاید متضاد لذت می برند ، تقسیم کننده های خام اما بی ریایی هستند . آن ها در دو گانه ی عجیبی گرفتار می آیند .
اگر نگاه عمیقی داشته باشیم ، متوجه می شویم که این روی کردِ تقسیم کننده است که بر قوانین بین المللی هم حاکم است . طیف های مختلف بر اساس تفاوت نه اشتراک ، شکل می گیرند . محافظه کاران بین خیر و شر ، قانون مند و بزه کار ، شهر وند و مهاجر مرز های آشکاری ترسیم می کنند . در این دید گاه ، مرد خوبی که اسلحه دارد همانند مرد بدِ بدون اسلحه است .
تقسیم در ژن های ما وجود دارد . شاید تقسیمی بودن یکی از مکانیسم های بقا است که ما با سایر حیوانات در آن مشترک هستیم . وقتی که می ترسیم ، نیاز به ایمنی ما را وادار می کند که موقعیت مقابل را دوستانه یا خصمانه قضاوت کنیم . از این گذشته ، نادیده گرفتن خطر هم کشنده است . اما انتظار دائمی خطر هم ، پاداش های تلفیق مثل هم دلی ، ارتباط ، خود را در تصویری بزرگ تر با سایر اعضای جامعه دیدن ، از بین می رود . فردی که به خاطر رسیدن به ایمنی شخصی ، مدام دست به تقسیم می زند ، از لحاظ روانی چندان سالم نیست ؛ او مضطرب ، بی اعتماد و خسته است .
کودکان ، پژوهش گران روان درمانی و دانش مندان بهداشت باید بتوانند بین این تقسیم و تلفیق تعادل برقرار سازند . اگر ما تقسیم می کنیم به این دلیل است که به دنبال امنیت ، خود مختاری و درک هستیم . اما ما به تلفیق هم نیاز داریم . کودکان نو پا باید یاد بگیرند که گاهی اوقات هم بله بگویند . پژوهش گرهم باید اعتراف کند که در عمل ، همه ی مکاتب درمانی همانند هم هستند . و به رغم تفاوت هایی که تجربه می کنیم ، باید به خود و دیگران اجازه بدهیم که به اندازه ی کافی احساس ایمنی را تجربه کنیم تا از برخی تقسیم های ترسناک و جدا کننده ، دست بکشیم .
منبع :
فرم در خواست ترجمه ء متون تخصصی روان شناسی و مشاوره
بر چسب :CBT, Work Shop, آزاد تپه رشی, اختلال, ارتباط, بیمار, تبریز, تقسیمی, تلفیقی, دکتر مجید محمود علیلو, دوره های آموزشی, رفتاری - شناختی, روان پزشکی, روان درمانی, روان شناسی, سولماز دینی, شخصیت, کارگاه, گروه آموزشی نوید, مشاوره