چرا همسر شما شبیه والدین شما است ؟
آیا دوران کودکی شما زندگی زنا شویی شما را تحت تاثیر قرار داده است ؟
شاید هیچ چیز به این اندازه نا راحت کننده نباشد که روزی متوجه شوید به رغم سال ها تلاش برای فرار از روز های نا کار آمد کودکی خود ، امروز دو باره به نوعی با همان مسائل در گیر شده اید . اخیرا خانمی که دختر یک مادر انتقاد گر و پر توقع بود ، با من در باره ی ازدواج خود که دو دهه به طول انجامیده بود ، صحبت می کرد :
« هنوز که هنوز است احساس نا توانی در انجام درست کار ها را دارم . متاسفانه انگار من با مادر خود ازدواج کرده ام و هرگز نتوانسته ام احساس شایستگی را از نظر همسر خود به دست بیاورم . هرگز احساس نکردم که از نظر او دوست داشتنی هستم ، همان طور که هیچ گاه این حس را از مادر خود نیز دریافت نکرده ام . »
چند وقت پیش هم مردی با مضمونی مشابه برای من ای میل ارسال کرده بود :
« از نظر ظاهری همسر من و مادر من هیچ وجه مشترکی با هم ندارند . همسر من ریز اندام و بلوند ، تحصیل کرده ، امروزی و با فرهنگ است که مادر سبزه رو و درشت اندام من هیچ کدام از این خصوصیات را ندارد . اما هر دوی این ها مدام از من انتقاد می کنند . از نگاه مادر ، من هیچ کاری را خوب انجام نمی دادم اما برادر بزرگ من همیشه عالی بود . همسر من همیشه با چهره ای حاکی از نا امیدی و نا راحتی که برای من به صورت کامل آشنا است ، سعی دارد بر من تسلط یابد . »
چه گونه ممکن است با وجود این که در سطح هوش یاری خود از دست مادر ( یا پدر ) خود گریخته اید ، دو باره با آن ها ارتباط بر قرار کنید ؟ پاسخ این کار ها در نظریه ی دل بستگی و الگو های نا هوش یار ذهنی نهفته است . پژوهش های روان شناختی نشان می دهند که روابط اولیه به ویژه رابطه با مادر ، نه تنها بر نحوه ی ارتباط ما با دیگران در دوران بزرگ سالی – روابط عاطفی و سایر روابط – تأثیر دارد ، بلکه نسخه های درونی سازی شده یا الگو های کار کرد درونیِ همان روابط را مجددا خلق می کند .
خلاصه این که ، کودکان دل بسته ی ایمن که مادرانی داشته اند که به آن ها عشق می ورزیده و با آن ها هم نوا بوده است ، در بزرگ سالی نگاه مثبتی به خود دارند ، به راحتی وارد روابط صمیمانه می شوند ، آن ها نگران تنها ماندن یا طرد شدن نیستند . در مقابل کودکانی که دل بسته ی نا ایمن هستند ، مادرانی همیشه نا سازگار داشته اند ، این کودکان ممکن است دل بستگی های مضطرب یا دو سویه داشته باشند ، اما کودکانی که مورد غفلت مادر واقع می شده یا رفتار های خصمانه ای از جانب مادر تجربه کرده اند ، به احتمال زیاد دچار دل بستگی اجتنابی شوند . به نظر کیم بارثو لو میو افرادِ با دل بستگی مضطرب در روابط خود همیشه دچار اشتغال ذهنی هستند ؛ آن ها دید گاه منفی نسبت به خود دارند و به دنبال کسب تایید دیگران هستند . آن ها در روابط خود افرادی نیاز مند و مطالبه گر هستند و مدام از یک رابطه ی عاشقانه به رابطه ی عاشقانه دیگری وارد می شوند .
دل بستگی اجتنابی منجر به دو رفتار متفاوت می شود ؛ « ترس » و « طرد » . افراد اجتناب کننده ی ترسو خود پنداره ی منفی دارند ، آن ها منفعل و وا بسته هستند ؛ خواهان صمیمیت می باشند اما از این که دیگران به آن ها آسیب و صدمه بزنند ، می ترسند . این افراد در زمره ی افراد دشوار برای همسران خود محسوب می شود زیرا علائم پیچیده و در هم و بر همی نشان می دهند . فرد اجتنابی طرد کننده خود پنداره ی مثبت تری دارد و دارای چنین باور هایی است : ” من نیازی به روابط عاطفی نزدیک ندارم . داشتن حس استقلال و خود کفایی برای من مهم تر از هر چیزی است و ترجیح می دهم به جای این که من به دیگران وا بسته باشم آن ها به من وا بسته شوند . “
ما به عنوان انسان ، به طور نا خود آگاه به سوی امور آشنا حرکت می کنیم . افراد دارای دل بستگی ایمن در ارتباطات اولیه ی خود آموخته اند که انسان ها دوست داشتنی ، قابل اعتماد و قابل اتکا هستند . اما برای آن دسته از ما که دارای دل بستگی نا ایمن هستیم ، امور آشنا قلم روی خطر ناکی محسوب می شود .
پژوهش گران نشان داده اند که در روابط افراد دارای دل بستگی نا ایمن ، یک همسر سو ء بر داشت می کند و همسر نا ایمن به چاره جویی و حتی نادیده گرفتن متوسل می شود . آن ها خاطر نشان می کنند که افراد دارای دل بستگی مضطرب در نظر اول جذاب به نظر می رسند ؛ اشتغال ذهنی آن ها ممکن است با خود افشایی و گشودگی اشتباه گرفته شود ، که همین امر برقراری رابطه را تسهیل می سازد . به طور مشابهی ، افراد دارای دل بستگی اجتنابی به نظر مستقل و قوی می رسند .
در مجموعه ی آزمایش هایی ، پژوهش گران کشف کردند که افراد دارای دل بستگی اجتنابی – به رغم این واقعیت که به دنبال روابط عاطفی نیستند – ارتباط چشمی زیادی دارند و بیش از افراد دارای دل بستگی ایمن از لمس کردن استفاده می کنند تا در موقعیت های مربوط به همسر یابی جذاب تر به نظر برسند . آن ها برای این که یک حال و هوای مشترک در این مواقع درست کنند و انزوا جویی خود را کاهش دهند ، از شوخ طبعی استفاده می کنند . الگو های کار کرد درونی نه تنها نحوه ی عمل ما را شکل می دهند بلکه نحوه ی به یادآوری این اعمال را هم تحت تأثیر قرار می دهند . جفری سیمفون و همکاران وی متوجه شدند که این امر زمانی مشکل تر می شود که الگو های کار کرد درونی دو همسر از هم متفاوت باشند .
این پژوهش گران پس از تعیین نوع دل بستگی زوجین ، تعارض اصلی رابطه ی آنها را شناسایی کردند و سپس از آن ها خواستند که به رفع تعارض خود بپردازند ، در حالی که پژوهش گران از آن ها فیلم می گرفتند . بلا فاصله پس از بحث درباره ی تعارض ، میزان حمایت یا فاصله ی هیجانی افراد اندازه گیری شد . هفته ی بعد همان سوال ها مجددا از آن ها پرسیده شد . پژوهش گران دریافتند که هرچه افراد پریشانی بیش تری را در تعارض های خود تجربه می کنند ، الگوی کار کرد درونی آن ها بیش تر فعال می شود . به عنوان مثال ، افراد دارای دل بستگی اجتنابی با پریشان شدن در طول رفع تعارض ، احساس مورد حمایت بودن کم تری نسبت به هفته ی قبل گزارش کردند . پژوهش گران به این نتیجه رسیدند که وا کنش افراد به روابط « خاطرات تعامل های فیلتر شده توسط الگو های کار کرد درونی آن ها » است .
منبع :
https://www.psychologytoday.com/us/blog/tech-support/201405/why-your-partner-may-be-your-parent
فرم در خواست ترجمه ء متون تخصصی روان شناسی و مشاوره
بر چسب :Work Shop, آزاد تپه رشی, اجتناب, اختلال, ارتباط, ازدواج, اضطراب, تجربیات اولیه, ترس, تعارض, خود پندار, خود پنداره, دکتر مجید محمود علیلو, دکتر محمد علی نظری, دوره های آموزشی, رابطه, روان پزشکی, روان درمانی, روان شناسی, زندگی زنا شویی, سولماز دینی, شخصیت, طرد, کارگاه, گروه آموزشی نوید, مرکز مشاوره نوید, مشاوره, نگرانی, وا بسته