زندگی بر حسب تقاضا و نیاز های اساسی کودک ؛ بخش دوم
چرا فکر می کنیم که تجربیات اولیه ی یک انسان از اهمیت بسیار بالایی بر خور دار هستند ؟
زیرا زمانی که نیاز های نو زاد بر آورده می شود ، معماری عصبیِ مغز و سیستم های عصبی – زیستی آن ها مورد حمایت قرار می گیرد ، زیرا این سیستم ها به سرعت در حال رشد هستند و امکان کار کرد مناسب مغز را فراهم می آورند . در سطحی بنیادین ، وقتی که نیاز های نو زادان بر آورده می شوند ، آنها به خود شکوفایی می رسند ؛ آن ها خواهند توانست سیستم هدایت درونی خود را دنبال کنند ، سیستمی که از نظر آبراهام مزلو برای خود شکوفایی بسیار حائز اهمیت است . آبراهام مزلو با این نظریه ی روان تحلیل گری موافق بود که عقب ماندن فرد از مسیر خود شکوفایی خویشتن ، در اوایل زندگی و در نتیجه ی خیانت در روابط رخ می دهد . اگر نتوانیم آشیان تکامل یافته ای به کودک خود عرضه داریم ، این خیانتی است به روح ، روحیه و موجودیت کودک خویش .
بر آورده شدن نیاز های بنیادین در همان اوایل زندگی ، منافع بلند مدتی را به همراه دارد ، با این کار کودک در سر تا سر زندگی خود از لحاظ جسمی و روانی محافظت می شود . افراد بزرگ سالی که در سنین خردسالی ، در محیط های مراقبتی پرورش دهنده و پاسخ گو بزرگ شده اند در مقابل موقعیت های استرس زا ، تاب آوری بیشتری از خود نشان می دهند ، سیستم ایمنی بهتری دارند و اضطراب و در حالت کلی مسائل روانی کم تری خواهند داشت ( شانو کوف و همکاران ، 2012 ) .
پژوهش های زیادی در علوم اعصاب ، روان شناسی رشد ، زیست مولکولی ، شیمی ، ژنو میک و جامعه شناسی انجام گرفته اند که اهمیت تجارب مراقبتی اولیه را بر روی رشد مغز ، به ویژه قشر پیش پیشانی ، آمیگدال و هیپو کامپ – بخش های حیاتی مغز که یاد گیری ، حافظه و رفتار را بر عهده دارند – نشان داده اند ( سادر من ، 2012 ؛ چام پاین و مینی ، 2007 ؛ گانر و کوو دو ، 2007 ) .
آکادمی اطفال ایالات متحده ی آمریکا ( AAP ) با در نظر داشتن این پژوهش ها ، همه متخصصان اطفال را ترغیب می کند که در خط مقدم محافظان رشد کودک قرار بگیرند زیرا بسیاری از بیماری های افراد بزرگ سال در نتیجه ی اختلال های رشدی به وجود می آیند که در اوایل زندگی شروع شده اند ( شانو کوف و همکاران ، 2012 ، ص 2 ) .
نیازهای برآورده نشده = استرس سم آگین
به نا بر این ، وقتی که نیاز های کودک بر آورده نمی شود ، چه اتفاقی رخ می دهد ؟
پاسخ این پرسش این است : استرس سم آگین بالقوه ای ایجاد می شود . استرس سمی و دل بستگی های تروماتیک در اوایل زندگی ، رشد مغز ، به ویژه نیم کره ی راست را تحت تأثیر قرار می دهد ، در نتیجه :
- عدم توانایی تنظیم حالت های هیجانی به هنگام استرس ، از جمله تنظیم حالت های ترس – وحشت رخ می دهد ،
- بدتنظیمی سیستم جنگ یا گریز ( بخشی از سیستم عصبی خودکار ) ؛ بد تنظیمی سیستم گریز و در نتیجه PTSD ، و بدتنظیمی سیستم های جنگ که موجب اختلال های پرخاش گرانه می شود ،
- بد تنظیمی عصب واگ که با سیستم های اصلی بدن در ارتباط است و و توانایی های اجتماعی افراد را تحت کنترل دارد ( پور گاز ، 2017 ) ،
- اختلال های شخصیت در اوایل بزرگ سالی .
خلاصه این که ، توان بالقوه ی این افراد به طور کامل شکوفا نمی شود . اثرات طولانی مدت عبارت اند از اختلال های شخصیت و تنظیم هیجان . محرومیت از نیاز های بنیادین در سال های اول زندگی منجر به گسستگی های درونی می شود ؛ کودکان کلیت خود را در درون از دست می دهند ( نار ویز ، 2016 ) و از مسیر خود شکوفایی به عقب رانده می شوند . شواهد نشان می دهند که محرومیت از نیاز های بنیادین ( غفلت یا مراقبت بد ) زیان بار تر از آزار های فیزیکی است . کودکانی که مورد غفلت واقع شده اند نقایص شناختی و تحصیلی بیش تری نشان داده اند ، انزوای اجتماعی دارند ، تعامل های آن ها با همتایان خود محدود است و مشکل های درونی سازی شده ی بیش تری در مقایسه با کودکانی که فقط آزار های فیزیکی دیده اند ، نشان می دهند ( هیل دایرد و وولف ، 2002 ) .
فرم در خواست ترجمه ء متون تخصصی روان شناسی و مشاوره
بر چسب :CBT, PTSD, Work Shop, آبراهام مزلو, آزاد تپه رشی, اختلال روانی, استرس, اضطراب, پرخاش, تبریز, تجربیات اولیه, ترس, خرد سال, خود شکوفا, خود شکوفایی, دکتر مجید محمود علیلو, دل بستگی, دوره های آموزشی, رشد, رفتاری - شناختی, روان پزشکی, روان تحلیل گری, روان درمانی, روان شناسی, سولماز دینی, کارگاه, کودک, گروه آموزشی نوید, مشاوره, نو جوان, نو زاد, هیجان, وحشت