افراد خود شکوفا ، چه ویژگی هایی دارند ؟ ؛ بخش اول
داشتن درکی کار آمد تر نسبت به واقعیت و روابط رضایت بخش تری با آن
آبراهام مزلو اظهار می دارد که افراد روان رنجور ( افراد نا سالم ) درک درست یا مؤثری از جهان ندارند ، آن ها شناخت نا درستی درباره خود و جهان دارند .
توجه داشته باشید که آبراهام مزلو بر رشد سالم تأکید دارد ، که رشد سالم امری معمول برای انسان های رشد یافته است ، نه آن طور که زیگموند فروید اظهار داشته ، روان رنجور خویی امری معمول در همه انسان ها است . با بررسی هایی که از بافت های اجدادی مان انجام دادم ، دریافتم که روان رنجور خویی پیامدی جهانی نیست که همه انسان ها آن را تجربه کنند .
روان رنجور خویی چیست ؟
همان طور که آبراهام مزلو گفته نیاز های روان رنجوری عبارت است از : میل به تسلط یا تسلیم دیگری شدن . این ها مکانیسم های غالب خود محافظتی هستند که نتیجه ی تحت مراقبت بودن می باشند ( نار ویز ، 2014 ) . وی هم چنین به میل برخی افراد به درد اشاره می کند . به نظر من ، این میل معلول ترومای اولیه است .
آبراهام مزلو به چگونگی رشد کودک سالم اشاره ای نمی کند اما این همان چیزی است که ما در آزمایش گاه بررسی می کنیم . ما اهمیت آشیانه ی تکامل یافته را ارز یابی می کنیم که به نظر می رسد برای رشد بهینه بسیار ضروری می باشد ( و به دنبال بررسی روان رنجور خویی نیستیم ) . افرادی که در کاشانه ای پرورش یافته اند ، کم تر روان رنجور بوده اند و کم تر درباره ی چه گونگی داشتن زندگی خوب سر در گم هستند ، ما می توانیم در جوامعی که خانه ها تکامل یافته اند آن ها را ببینیم و به صورت معمول کم ترین آسیب را به کودکان خود وارد می سازند ( نار ویز ، 2014 ، 2015 ، 2016 ) . در این جوامع ، افرادِ فاقد ادراک مناسب ، شانس زیادی برای بقا ندارند .
پذیرش خود ، دیگران و طبیعت
افراد خود شکوفا ، خود و دیگران را همانطور که هستند می پذیرند ، بدون شکایت و انتقاد . آن ها با هر چیزی ، عصبانی نمی شوند یا احساس تهدید نمی کنند . به نظر من ، این نشانه ی رشد عصبی مناسب است ( فقدان وا کنش پذیری در مقابل استرس در عصب واگ یا سیستم HPA ) . به عنوان مثال آبراهام مزلو به این نکته اشاره می کند که چه گونه والدینی که به خود شکوفایی رسیده اند ، می توانند بدون دخالت یا کنترل در رشد فرزندان خود ، به شکوفایی آن ها کمک کنند . این همان شیوه ی معمول پرورش کودکان در جوامع شکار چی ( جمع کننده گروه های کوچک ) است ( هولیت و لامب ، 2005 ) . والدین و اعضای جامعه بر این تصور هستند که کودک روحی دارد که رشد او را هدایت می کند و اگر در رشد او دخالت شود ، آسیب زیادی بر کودک وارد می شود .
خود انگیختگی : سادگی ، طبیعی بودن
افراد خود شکوفا ، سنتی نیستند . آبراهام مزلو این گونه می نویسد :
” آن ها به راحتی با واقعیت ارتباط بر قرار می کنند ، روی کرد نزدیک تری به پذیرش و خود انگیختگی دارند به این معنی که نوعی آگاهی برتر از تکانه ها ، تمایل ها ، ایده ها و واکنش های فردی خودشان دارند “. در میان SBHG ، خود انگیختگی امری غالب است ، آن ها هیچ نقش یا مطالبهای از افراد ندارند . گروه ، زمان اندکی را صرف جمع آوری و شکار می کند ، که در این فعالیت هم افراد به میل خود می توانند شرکت کنند یا شرکتی در آن نداشته باشند ؛ به جای این ، آن ها زمان زیادی را صرف اجتماعی شدن می کنند ، آن ها شوخی می کنند ، می رقصند ، آهنگ می خوانند و داستان می گویند .
مساله محوری
افراد خود شکوفا معمولا به جای اینکه خود محور باشند مساله محور هستند . دید وسیع تری نسبت به زندگی دارند ، مرجع بزرگ تری دارند که به آن ها آرامش خاصی می دهد ، آن ها بر مأموریت زندگی تمرکز دارند که مشتق از حس وظیفه یا تعهد آن ها است .
در 99 در صد از ما ، آرامش امری معمول است ، زیرا این ساختار عصبی آرامش است که زیر ساخت شخصیت را تشکیل می دهد . با این حال ، ممکن است اجداد ما به طور کلی فاقد هدف بزرگی بوده باشند . برخی از این گروه ها هرگز نگران چنین چیز هایی نیستند ( اوریت ، 2009 ) ، در حالی که برخی از آن ها اهداف بزرگی دنبال می کنند ( بومیان استرالیایی ) .
منبع :
https://www.psychologytoday.com/us/blog/moral-landscapes/201802/self-actualization-are-you-the-path
فرم در خواست ترجمه ء متون تخصصی روان شناسی و مشاوره
بر چسب :HPA, SBHG, Work Shop, آبراهام مزلو, آزاد تپه رشی, استرس, پذیرش, تبریز, تروما, تکامل, خود انگیختگی, خود شکوفا, خود شکوفایی, دکتر مجید محمود علیلو, دوره های آموزشی, رشد, روابط رضایت بخش, روان پزشکی, روان رنجور, روان رنجور خویی, روان شناسی, زیگموند فروید, ساختار عصبی آرامش, سولماز دینی, عصب واگ, کارگاه, گروه آموزشی نوید, مساله محور, مشاوره, مکانیسم خود مراقبتی, وا کنش پذیری