گوش دادن جانانه : کشف بدن های ما ، خرد طبیعی
دیوید رام و هاپ مارتین در موسسه ی گاریسون با همکاری یک دیگر به کشف جدیدی با عنوان ” گوش دادن جانانه : کشف بدن های ما ، خرد طبیعی ” نائل آمدند . رام در تار نمای خود یکی از سه تمرینی را که در این برنامه گنجانده شد ، توضیح می دهد : گوش دادن جانانه همان گوش دادنی است که در تعامل های خود با یک دیگر داریم .
گوش دادن جانانه ، گوش دادن با کل بدن است ، نوعی گوش دادن عمیق ، به طوری که حضور کاملی در نزد فرد گوینده داریم ، به او فضا و حمایت کافی را می دهیم تا بتواند به طور کاملی ، تجربه ی خود را با ما به اشتراک بگذارد ، بدون این که سخن او را قطع کنیم ، او را قضاوت کنیم ، موضوع را به نفع خود تغییر دهیم ، یا حتی قبل از در خواست او برای کمک ، سعی در یاری رساندن به او داشته باشیم .
بودن در لحظه به معنای مستقر شدن در بدن است ، در این جا و اکنون . یعنی این که آگاهی خود را به طور کامل به سمت فرد یا افراد دیگر و محیط مشترکی که در آن قرار گرفته ایم ، بگشاییم ، در لحظه ی بودن یعنی همان طور که گوش می دهیم ، متوجه نشانه های درونی خود هم هستیم . وقتی که گوش دادن جانانه را تمرین می کنیم ، این بودن در لحظه را تمرین می کنیم و نگرش خود را از طریق تمرینی که حضور آگاهانه ی پایه ( GAP ) نامیده می شود ، می گشاییم .
امکان گوش دادن عمیق به دیگران فقط در صورتی انجام می گیرد که ما بدانیم چگونه عمیقاً به خود گوش فرا دهیم . این چیزی بیش از شنیدن معنای کلمات گفته شده است ، باید به نشانه های چهره ای ، حرکات بدنی ، لحن صدا و حتی نحوه ی تنفس فرد مقابل حساس باشیم . در عین حال ، باید به آن چه که درون خود هم در حال رخ دادن است ، حساس باشیم ، چه نوع وا کنش های بدنی در حال وقوع است ، آیا تکانه ای برای قطع حرف های طرف مقابل یا پرسیدن سوال ها یا ارائه ی توصیه قبل از این که فرد احساس کند کاملا شنیده شد ، داریم ؟
البته ، گاهی اوقات گفتار صرفا برای انتقال اطلاعات است ، اما حتی در این صورت هم باید به نحوه ی در یافت اطلاعات حساس باشیم . غالب اوقات مکالمه های ما به معنای واقعی کلمه ” مناظره ” هستند که ریشه ی لاتین آن به معنای ” ضربه زدن ” است ؛ اگر هدف مکالمه مقابله ی مداوم با آن چیزی باشد که شخص در حال گفتن آن است ، همانند ضربه به توپ پینگ پونگِ در حال حرکت است . گوش دادن جانانه مبنای مکالمه ی درست است ، کیفیتی از شنیدن که در جست و جوی درک و به اشتراک گذاری معنای عمیق است .
در این نوع گوش دادن ، با تمرکز ذهن آگاهانه ، گوش دادنی عمیق را پرورش می دهیم . نسبت به حواس ظریف ، غالباً غیر واضح و درونی خود تمرکز می کنیم که وقتی با ملایمت به آن ها توجه می کنیم ، می توانند به تمرکز ما وارد شوند ، با ورود آن ها بینش های تازه تر و امکانات جدیدی برای عمل به دست می آوریم . این تکنیک تاکید می کند که هنگام گوش دادن به دیگری ، بر پیام های درونی خود در سطح غیر کلامی و بدنی نیز گوش بسپار .
خلاصه ی این گفتار این است که وقتی به درد و دل کسی گوش می دهید ، سعی نکنید بلا فاصله او را راهنمایی کنید ، بلکه از دل و جان به او فقط گوش بدهید ، برای این که با سهولت بیش تری از عهده ی این کار بر آیید هم زمان به تغییرات درونی خود نیز توجه کنید و خود را آرام سازید .
منبع :